*** عکس ها هم حرف میزنند *** | ||
حتما شنیده اید که وکیل خانم ف.ه.ر.ب علت اجرا نشدن حکم این بانو را نبودن جای خالی در زندان دانسته اند! این خانم هم در اعتراض به این نبودن جا، به مقصد کشور دوست و برادر انگلستان پرواز کرده تا مراتب اعتراض خود را به گوش همگان از جمله برادر مهربانش م.ه.ر.ب برساند. در این زمینه چند نکته گفتنی است: چند روز پیش صدا و سیما گزارشی پخش می کرد در باره اینکه صنوف با هم تداخل کرده اند و مثلا آهنگری در ماه رمضان آش رشته می فروشد یا لوازم ساختمانی فروشی دم افطار حلیم بار می گذارد. بعد هم رییس صنف کباب و حلیم کلی خط و نشان کشید که پدر این دست اندازها به ساحت صنف حلیم و کباب را در می آوریم و چه و چه. آنوقت یک وکیل اینطور پایش را تا زانو کرده است در کفش طنزنویسها و کسی نیست اعتراض کند. خب پدر جان اگر حق الوکاله ف.ه کفاف زندگیات را نمی دهد، برو وکالت یکی دیگر از اعضای خانوادهشان را هم قبول کن، چیزی که در آن خانواده زیاد است مجرم و متهم! دیگر چرا طنز می نویسی؟ فکر کردی مثلا حق التحریر طنز چقدر است که بعد از ظهرهایت را گذاشته ای برای این کار؟ برو یک موتور بخر بیفت به مسافرکشی در مسیر شوش-لندن! واللا... حالا فرض کنیم وکیل محترم طنز نگفته باشند. واقعا برای حل این مشکل چه باید کرد؟ اولا باید گفت که بخشی از این مشکل تقصیر همین خانواده است و نباید اینطور طلبکارانه از بقیه زندانیان محترم تقاضای جا کنند. مرور تاریخ نشان می دهد که بخشی از این فضای کم زندانها را همین دوستان و فامیل این خانواده پر کرده اند. مگر همین فامیل محترمشان نبودند که به یکسال " زندان" محکوم شده بودند؟! یا مگر یکی از رفقای خانوادگی ایشان نبودند که تاریخ اختلاس را به قبل و بعد از خود تقسیم کردند و فصل نوینی در اختلاس از شهرداری رقم زدند؟! حالا بگذریم از خیل افرادی از خانواده ایشان که بخاطر کمبود صندلی در راهروهای انتظار دادگاهها یا نبودن بلیط پرواز لندن-تهران هنوز محاکمه نشده اند. مثل همان پیربانوی خانواده که رسما به مردم گفت بریزید در خیابان! پس اینطور طلبکارانه به بقیه نگاه نکنید و کمی هم برای دیگران جا باز کنید. مگر یک خانواده چقدر جا می خواهد! با توجه به بند فوق به نظر بنده برای رفع این مشکل بد نیست یک زندان اختصاصی برای این افراد تاسیس کنند تا هم همیشه برایشان جا باشد و کسی نتواند جایشان را بگیرد، و هم اینکه دور هم خوش باشند. مثلا حتما دیده اید که در بهشت زهرا(س) مقبره های خانوادگی درست کرده اند! اینطور طرف خیالش راحت است که وقتی بمیرد حتما یک وجب جا برای خوابیدن پیدا می شود. الحمدلله الان هم که بهشت زهرا(س) وسعت داده شده و تا دلتان بخواهد جا دارد بیایان خدا! من می گویم حالا که نه زندانها جا دارد و نه امکان تخصیص یک زندان اختصاصی وجود دارد، افراد این خانواده لطف کنند و به صورت نوبتی زندان بروند. بخدا ما همین را هم قبول داریم. یک روز ف.ه برود زندان. فردا او بیاید م.ه برود. پس فردا کل زندانی های دنیا بیایند بیرون و زندان قرق شود تا (...) برود. اینطور جای کسی هم تنگ نمی شود. تازه ما هم چشممان به جمال بدون ریش حاج سعید قاسمی روشن می شود و صورت بدون محاسنش را می بینیم.(خدا وکیلی من به جای برخی آقایان بودم بخاطر اینکه حاج سعید ریشهایش را بتراشد هم که شده یک روز زندان می رفتم؛ یک شب که هزار شب نمی شود!) راههای تشویقی هم برای اینکه این خانواده به زندان رفتن تمایل پیدا کنند وجود دارد. مثلا برای اینکه ف.ه برود زندان می توان از دم در خانه شان یک سری ساندویچ تند فلفلی چید تا داخل سلول. یا برای زندان رفتن م.ه می توان گفت که پسر بابا! یه سری پول کثیف تو زندان هست که شستنشون دست خودت رو می بوسه! 6 من می گویم اصلا بی خیال اینکارها. بیایید یک زندان بزرگ درست کنید و همه مردم ایران را بریزید توش تا این هفتاد میلیون فلان فلان شده بفهمند دنیا دست کیست و اینطور پررو پررو انتظار اجرای عدالت را نداشته باشند. نفهم ها تا حالا یک ذوزنقه را هم ازنزدیک ندیده اند وگرنه می فهمیدند استوانه یعنی چه؟! [ چهارشنبه 91/5/18 ] [ 3:26 عصر ] [ ساردو ]
[ نظرات () ]
|